تعیین جنسیت با روشPGD
از دیرباز آدمی به این موضوع علاقه مند بوده است که جنسیت جنین را تعیین کند. در این باره، افسانهها و خرافات فراوانی نیز نقل شده است. تعیین جنسیت جنین همواره در طول سالیان سال از رویاهای دست نیافتنی انسانها به شمار می رفته، شاید برای برخی هیچ تفاوتی بین دختر یا پسر وجود نداشته، اما بدون شک برای برخی دیگر مساله ای مهم بوده است. امروزه به کمک تکنیک های جدید علم پزشکی، بسیاری از رویاها و آرزوهای انسان ممکن شده، یکی از آنها تعیین جنسیت جنین است که در ایران نیز همپای سایر کشورهای پیشرفته، توانایی انجام این کار فراهم شده است.
.
ادامه مطلب ...
اغلب افراد ترجیح میدهند در طول زمستان به جای ورزش، اوقات خود را در تختخواب بگذرانند. ولی از امسال باید سعی کنید تا وزن خود را کنترل کرده و چند کیلو اضافه وزنی را که در طول تعطیلات بدست آوردهاید را از بین ببرید.
1- پنج وعده غذای مختصر برای کاهش وزن
بعد از 20 سالگی، متابولیسم (سوخت و ساز) بدن در هر ده سال 10 درصد کاهش مییابد. که میتواند دلیلی برای افزایش وزن باشد به این صورت که افراد همان وعدههای غذایی را که در دورانی جوانی مصرف میکردند، استفاده میکنند. میتوان با این کاهش متابولیسم با تغییر دادن الگوی غذایی از سه وعدهی مفصل به پنج وعده غذای سبک مقابله کرد. فکر خوبی نیست که غذای مفصلی بخورید، چون بدن شما فقط توانایی استفاده کردن از مقدار کمی غذا را دارد. که بستگی به میزان فعالیت روزانه دارد، و البته مقدار اضافی به صورت چربی ذخیره میشود. همچنین نباید نوبتهای میل غذا را کاهش داد یا اصلا از خوردن غذا صرف نظر کرد. چون این کار باعث خواهد شد تا بدنتان شرایط کمبود غذا را درنظر گرفته و متابولیسم را کاهش دهد، که در طولانی مدت سبب افزایش وزن خواهد شد.
دولت دانمارک به زنانی که پس از انجام شیفت شب برای مدتی طولانی به سرطان پستان مبتلا شده اند، خسارت می دهد.
این تصمیم دولت دانمارک به دنبال نشر گزارش سازمان ملل متحد که می گوید شیفت شب خطر ابتلا به سرطان پستان را افزایش می دهد، گرفته شده است.
مریم بهریان-کودکان به شوق پر کردن جیبهای خود از پسته و فندق و دیگر تنقلات رنگارنگ به استقبال بهار میروند. در این میان باید به این نکته توجه داشت اینگونه تنقلات خوشطعم و رنگ و مقوی، اگر چه از عوامل مهم در حفظ سلامت تغذیه بهشمار میرود ولی از سوی دیگر مصرف بیش از حد آنها و توجه نکردن به بهداشت و بستهبندی آنها تأثیرات منفی بر سلامت افراد بویژه کودکان و سالمندان که سیستم ایمنی ضعیفتری دارند، بر جای میگذارد.
خرید شیرینی، تنقلات و آجیل در روزهای پایانی سال بطور معمول در فهرست خرید نوروزی خانواده قرار میگیرد زیرا افراد در گروههای سنی متفاوت به مصرف انواع مغزها تمایل نشان میدهند.
آخرین اخبار درباره سرطان از بیمارستان جان هاپکینز
خلاصه : خواندنی های مفید درباره سرطان
متن کل خبر : 1 - هر شخص دارای سلول های سرطانی در بدن خود است .این سلول های سرطانی در آزمایشهای استاندارد خود را نشان نمی دهند تا آنکه به مقدار چند میلیارد سلول افزایش یابند. زمانی که پزشکان به اشخاص مبتلا به سرطان اعلام می کنند که دیگر در بدن آنها سلول سرطانی وجود ندارد ، این حالت فقط بدان معناست که آزمایشها دیگر قادر به ردیابی و پیدا کردن سلولهای سرطانی نیست زیرا آن سلول ها به مقدار قابل رد یابی شدن در بدن وجود
ندارند.
آشنایی با نشانه های عفونت گوش میانی در کودکان و راه های پیشگیری از آن |
وقتی باکتری ها و ویروس ها در شیپور می دمند |
دکتر رامین علاسوند*، افسانه طاعتی**عفونت گوش میانی بعد از سرماخوردگی شایع ترین بیماری در کودکان است. بیش از سه چهارم کودکان تا زمان رسیدن به سه سالگی، حداقل یک بار عفونت گوش را تجربه می کنند. سن شیوع عفونت گوش میانی از شش ماهگی تا دوسالگی است. |
سوء استفاده از داروی مسکن 'ترامادول' در ایران
مسئولان وزارت بهداشت ایران اعلام کرده اند میزان مصرف داروی ترامادول خوراکی در فاصله سال های 1382 تا 1384، 24 برابر شده است.
محبوبه ولد خانی، مدیر نظارت بر برنامه های تجویز و مصرف داروی وزارت بهداشت، ضمن اعلام این خبر در گقتگو با ایسنا، گفت این وزارتخانه برای کمک به کاهش سو استفاده از این دارو، ابتدا اطلاع رسانی می کند و هنوز این دارو را از بازار داروی ایران جمع نکرده است.
ترامادول، یک داروی مسکن با اثرات مشابه تریاک است، که برای دردهای متوسط تا شدید تجویز می شود.
در ایران، از این دارو به عنوان جایگزین مواد مخدر استفاده می شود اما متخصصان بهداشت و درمان می گویند، سو استفاده اینچنینی از این دارو، موجب ایجاد وابستگی معتادان به خود دارو می شود.
آذرخش مکری، معاون آموزشی مرکز ملی مطالعات اعتیاد ایران، نیز پیشتر نسبت به مصرف بی رویه این دارو به ویژه بین جوانان هشدار داده و اعلام کرده بود نظارت کافی بر فروش غیر مجاز و بدون نسخه ترامادول، انجام نمی شود.
دست اندر کاران امور بهداشت و درمان در ایران قبلا اعلام کرده بودند داروی ترامادول و استامینوفن کدئین نباید بدون نسخه ارایه شود اما به نظر می رسد برخی داروخانه ها به این دستورالعمل توجهی نمی کنند.
سو استفاده از این دارو در ایران، دست اندرکاران را به تشکیل گروه ویژه بررسی و کنترل روند سوءمصرف ترامادول واداشته است. این گروه به دستور وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی تشکیل شده است.
برخی متخصصان می گویند سوء مصرف این دارو عوارضی خطرناکتر از تریاک دارد.
به گفته علیرضا حاج سید جوادی، عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی قزوین، این دارو در اثر مصرف بدون دستور پزشک اعتیاد آور و تشنج زاست و در بعضی موارد سم زدایی از بدن فرد معتاد به آن بسیار مشکل انجام میشود.
.bbc.
Jan 29th, 2009
By Ian Deary
Ian Deary is Professor of Psychology, Centre for Cognitive Ageing and Cognitive Epidemiology, Department of Psychology, University of Edinburgh.
EDINBURGH – People with higher intelligence test scores in childhood and early adulthood tend to live longer. This result has been found among people from Australia, Denmark, England and Wales, Scotland, Sweden, and the United States. In fact, it has been found within every population that has been studied.
Indeed, the impact of intelligence on mortality rivals well-known risk factors for illness and death, such as high blood pressure, being overweight, high blood glucose, and high cholesterol. Its effect is almost as important as that of smoking.
Differences in human intelligence have environmental and genetic causes. An intelligence test score in early life is partly a record of what the environment has wrought on the brain and the rest of the body up to that time. Babies who have lower birth weights, for example, are more prone to chronic illnesses later in life. They also have, on average, slightly lower intelligence. But tests of whether birth weight might explain some of the link between intelligence and mortality have found no connection.
Parents’ occupations are also related to their child’s intelligence and later risk of illness: children from more privileged backgrounds tend to have higher intelligence and better health, and to live longer. However, there is no convincing evidence that parental background explains the link between higher intelligence and longer life.
Other researchers have viewed intelligence test scores as possibly more than just an indicator of an efficient brain. After all, the brain is just one organ of the body, so people whose brains work well in early life may also have other organs and systems that are more efficient than others’.
But this “system integrity” idea is somewhat vague and difficult to test. The best we have done to date has been to examine whether people’s reaction speeds are related to intelligence and to mortality. They are. Reaction-time tests involve little thinking, and merely ask people to respond as fast as they can to simple stimuli. People who react faster have, on average, higher intelligence scores and live longer. But we need to think of better measures of the body’s integrity to test this idea more fully.
A third potential explanation is that intelligence is about good decision-making. Every day, as we live our lives, we make decisions about our health: what, when, and how much to eat; how much exercise to take; how to look after ourselves if we have an illness; and so forth.
Therefore, the reason that intelligence and death are linked might be that people with higher intelligence in childhood make better decisions about health, and have healthier behaviors. As adults, they tend to have better diets, exercise more, gain less weight, have fewer hangovers, and so on.
So far, so good. But we do not yet have the full story. There have not been any studies with data on childhood intelligence, lots of subsequent data on adult health behaviors, and then a long-term follow-up for deaths. And only such a study could tell us whether it is these healthy behaviors that explain the link between intelligence and death.
A fourth type of explanation is that people with higher intelligence in childhood tend to attain better educational qualifications, work in more professional jobs, have higher incomes, and live in more affluent areas. These variables are related to living longer, too. So, perhaps that’s it: higher intelligence buys people into safer and more health-friendly environments.
Certainly, in some studies, social class in adulthood seems to explain a lot of the link between intelligence and death. The problem is that this “explanation” is statistical. We are still not sure whether, say, education and occupation “explain” the effect of intelligence on health, or whether they are, in effect, merely surrogate measures of intelligence.
Researchers have also searched for clues about the intelligence-mortality link in specific types of death. This has been revealing. Lower intelligence in early life is associated with a greater likelihood of dying from, for example, cardiovascular disease, accidents, suicide, and homicide. The evidence for cancer is less certain. As we have come across these specific findings, we have realized that each link might need a different explanation.
Finally, we know that how intelligent we are and how long we shall live are caused by both environmental and genetic influences. There are experimental designs, using twins, that can find out the extent to which intelligence and mortality are linked because they share environmental and genetic influences.
Among the most informative exercises we can undertake in cognitive epidemiology is to obtain a large group of twins on whom there is data on early-life intelligence and who were tracked for a long time to find out who had died. We haven’t yet come across a large enough group of twins with such data. Finding one is a priority.
The ultimate aim of this research is to find out what intelligent people have and do that enables them to live longer. Once we know that, we will be able to share and apply that knowledge with the aim of achieving optimal health for all.
………………………………….
Copyright: Project Syndicate, 2009.www.project-syndicate.org
Myosit är en reumatisk muskelsjukdom som ger svaghet och nedsatt uthållighet i musklerna. Eftersom det är en kronisk inflammatorisk sjukdom är inflammationsceller i musklerna ett typiskt sjukdomstecken.
Myosit är en ovanlig sjukdom; man räknar med en nyinsjuknad person årligen per hundratusen människor. Genomsnittsåldern på patienterna är omkring 50-60 år, även om också barn kan drabbas. Förutom i musklerna kan patienterna också få inflammation i lungorna och inflammerade leder med svullnad och värk. Men till skillnad från ledgångsreumatism skadas inte leden av inflammationen.
Mycket tyder på att myosit är en autoimmun sjukdom, det vill säga att kroppens immunförsvar angriper de egna vävnaderna. Många av patienterna har så kallade auto-antikroppar i blodet.
- Men det är inte närmare känt vilken inverkan dessa auto-antikroppar respektive inflammationscellerna har vid myosit. Vi vet inte heller hur den typiska muskelsvagheten uppkommer.
De muskler som framförallt drabbas är bäcken- och benmuskulatur samt skulder- och överarmsmuskulatur. Samtidigt finns också inflammatoriska förändringar utan symtom i andra muskler. Utan behandling kan dessutom svalg- och andningsmuskulaturen drabbas, vilket kan få allvarliga konsekvenser.
Dagens behandling, kortison i höga doser, tar ofta bort inflammationsmarkörerna i vävnaderna. Dessutom normaliseras blodproverna. Däremot är det få patienter som får tillbaka sin tidigare muskelfunktion, samtidigt som vissa inte förbättras alls.
Ingrid Lundbergs forskargrupp har följt ett antal patienter med myosit och studerat vilka mekanismer som ger upphov till muskelinflammation respektive hur denna sedan leder till muskelsvaghet. Man har jämfört patienternas muskelstyrka och uthållighet med molekylära förändringar i små vävnadsbitar från patienternas muskler.
- Genom att undersöka patienterna vid olika tillfällen, bland annat före och efter behandling, har vi kunnat visa att det finns förändringar i muskelvävnaden som är kopplade till muskelsvaghet och nedsatt uthållighet.
Förändringarna består av ändrade molekyluttryck, bland annat en ökad förekomst av den inflammationsstimulerande molekylen IL-1 (interleukin1) i de mindre blodkärlen i muskelvävnaden. Dessa förändringar minskade, men försvann inte helt med kortisonbehandling.
Forskargruppen arbetar med två hypoteser om vad som skulle kunna orsaka de molekylära förändringarna i muskelvävnaden. Antingen är symtomen och de molekylära förändringarna en direkt konsekvens av inflammationen, eller också bidrar inflammationen till att muskelvävnaden blir syrefattig och därmed fungerar sämre.
För att testa dessa hypoteser har gruppen studerat effekterna av dels immundämpande läkemedel, dels fysisk träning, som skulle kunna tänkas förbättra syrespänningen i musklerna.
I samarbete med sjukgymnaster sattes ett träningsprogram upp med lättare uthållighetsträning kombinerat med gång eller cykling. Tanken var att musklerna skulle arbeta varierat men utan överbelastning.
Effekterna av de båda behandlingsalternativen har nu utvärderats på samma sätt som vid tidigare studier, det vill säga genom mätning av muskelfunktion respektive undersökning av molekyler i muskelvävnad.
- Intressant nog har vi så här långt sett en klart positiv effekt av den fysiska träningen på muskelfunktionen.
I en uppföljande studie har även patienternas muskelvävnad undersökts. Här har man sett molekylära förändringar i muskelfibrerna som stämmer väl överens med de kliniska undersökningarna.
Patienterna hade från början en mindre andel långsamma muskelfibrer, vilket tyder på sämre uthållighet. Men efter tre månaders träning visade det sig att andelen långsamma fibrer hade ökat signifikant.
- Det stöder hypotesen om att det är syrebrist i vävnaden som bidrar till den nedsatta uthålligheten. Resultatet har lett till att vi nu, till skillnad från tidigare rekommendationer, kan rekommendera träning som komplement till medicinsk behandling.
Forskargruppen kommer nu att fortsätta med träningsstudierna för att utveckla programmen respektive studera vad som händer molekylärt i muskelvävnaden.
Ingrid Lundberg har aktivt medverkat till att utveckla mätmetoder för klinisk utvärdering inom ett internationellt nätverk. Reumatologkliniken anordnar också en årlig informationsträff för patienter med myosit. Patienter vid kliniken har dessutom bildat en stödgrupp för andra med den här diagnosen.
- Gruppen har bildats ur den myositskola vi brukar anordna under fem veckor i rad. Patienterna får i mindre grupper träffa olika vårdteam; dessutom får de information om medicinering och tillfälle att ställa frågor
Myosit är en reumatisk muskelsjukdom som ger svaghet och nedsatt uthållighet i musklerna. Eftersom det är en kronisk inflammatorisk sjukdom är inflammationsceller i musklerna ett typiskt sjukdomstecken.
Myosit är en ovanlig sjukdom; man räknar med en nyinsjuknad person årligen per hundratusen människor. Genomsnittsåldern på patienterna är omkring 50-60 år, även om också barn kan drabbas. Förutom i musklerna kan patienterna också få inflammation i lungorna och inflammerade leder med svullnad och värk. Men till skillnad från ledgångsreumatism skadas inte leden av inflammationen.
Mycket tyder på att myosit är en autoimmun sjukdom, det vill säga att kroppens immunförsvar angriper de egna vävnaderna. Många av patienterna har så kallade auto-antikroppar i blodet.
- Men det är inte närmare känt vilken inverkan dessa auto-antikroppar respektive inflammationscellerna har vid myosit. Vi vet inte heller hur den typiska muskelsvagheten uppkommer.
De muskler som framförallt drabbas är bäcken- och benmuskulatur samt skulder- och överarmsmuskulatur. Samtidigt finns också inflammatoriska förändringar utan symtom i andra muskler. Utan behandling kan dessutom svalg- och andningsmuskulaturen drabbas, vilket kan få allvarliga konsekvenser.
Dagens behandling, kortison i höga doser, tar ofta bort inflammationsmarkörerna i vävnaderna. Dessutom normaliseras blodproverna. Däremot är det få patienter som får tillbaka sin tidigare muskelfunktion, samtidigt som vissa inte förbättras alls.
Ingrid Lundbergs forskargrupp har följt ett antal patienter med myosit och studerat vilka mekanismer som ger upphov till muskelinflammation respektive hur denna sedan leder till muskelsvaghet. Man har jämfört patienternas muskelstyrka och uthållighet med molekylära förändringar i små vävnadsbitar från patienternas muskler.
- Genom att undersöka patienterna vid olika tillfällen, bland annat före och efter behandling, har vi kunnat visa att det finns förändringar i muskelvävnaden som är kopplade till muskelsvaghet och nedsatt uthållighet.
Förändringarna består av ändrade molekyluttryck, bland annat en ökad förekomst av den inflammationsstimulerande molekylen IL-1 (interleukin1) i de mindre blodkärlen i muskelvävnaden. Dessa förändringar minskade, men försvann inte helt med kortisonbehandling.
Forskargruppen arbetar med två hypoteser om vad som skulle kunna orsaka de molekylära förändringarna i muskelvävnaden. Antingen är symtomen och de molekylära förändringarna en direkt konsekvens av inflammationen, eller också bidrar inflammationen till att muskelvävnaden blir syrefattig och därmed fungerar sämre.
För att testa dessa hypoteser har gruppen studerat effekterna av dels immundämpande läkemedel, dels fysisk träning, som skulle kunna tänkas förbättra syrespänningen i musklerna.
I samarbete med sjukgymnaster sattes ett träningsprogram upp med lättare uthållighetsträning kombinerat med gång eller cykling. Tanken var att musklerna skulle arbeta varierat men utan överbelastning.
Effekterna av de båda behandlingsalternativen har nu utvärderats på samma sätt som vid tidigare studier, det vill säga genom mätning av muskelfunktion respektive undersökning av molekyler i muskelvävnad.
- Intressant nog har vi så här långt sett en klart positiv effekt av den fysiska träningen på muskelfunktionen.
I en uppföljande studie har även patienternas muskelvävnad undersökts. Här har man sett molekylära förändringar i muskelfibrerna som stämmer väl överens med de kliniska undersökningarna.
Patienterna hade från början en mindre andel långsamma muskelfibrer, vilket tyder på sämre uthållighet. Men efter tre månaders träning visade det sig att andelen långsamma fibrer hade ökat signifikant.
- Det stöder hypotesen om att det är syrebrist i vävnaden som bidrar till den nedsatta uthålligheten. Resultatet har lett till att vi nu, till skillnad från tidigare rekommendationer, kan rekommendera träning som komplement till medicinsk behandling.
Forskargruppen kommer nu att fortsätta med träningsstudierna för att utveckla programmen respektive studera vad som händer molekylärt i muskelvävnaden.
Ingrid Lundberg har aktivt medverkat till att utveckla mätmetoder för klinisk utvärdering inom ett internationellt nätverk. Reumatologkliniken anordnar också en årlig informationsträff för patienter med myosit. Patienter vid kliniken har dessutom bildat en stödgrupp för andra med den här diagnosen.
- Gruppen har bildats ur den myositskola vi brukar anordna under fem veckor i rad. Patienterna får i mindre grupper träffa olika vårdteam; dessutom får de information om medicinering och tillfälle att ställa frågor
Ingrid Lundberg, Reumatologi
1- کاهش مقدار قد نسبت به سن که به علت کمبود پتاسیم، سدیم، منیزیوم، روی، فسفر، پروتئین، اکسیژن، آب و انرژی است.
2- کاهش مقدار وزن به قد که به علت کمبود انرژی، کاهش عضلات و چربی بدن است.
اضافه کردن وزن برای فردی که کمبود وزن دارد بسیار مشکل است. بدن فرد دارای کمبود وزن ممکن است:
* دارای سوخت و ساز بیشتری باشد.
* دارای سلول های چربی کمتری باشد.
* و یا کمبود وزن، اصلا ربطی به تغذیه فرد نداشته باشد.
به طور کلی، رژیمی خوب است که متعادل و متنوع باشد و انرژی لازم برای بدن را تامین کند.
اگر انرژی در بدن زیاد باشد، بدن این انرژی اضافی را در سلول های چربی ذخیره می کند تا در مواقع ضروری شکسته و آزاد شود. این شکستن انرژی، همان متابولیسم است.
افزایش فعالیت بدنی، سرعت متابولیسم را زیاد می کند و بدن به منبع سوخت که همان غذاست، نیاز پیدا می کند.
Högt blodtryck är den vanligaste orsaken till hjärnblödningar.
Var femte svensk är drabbad.
Men enkla knep kan sänka ditt blodtryck på rekordtid.
Innan du börjar äta piller, bör du först förändra din livsstil. Hälsosam mat och träning sänker högt blodtryck.
– Du får resultat nästan direkt. Jag har haft patienter som tagit sig i kragen och sluppit medicin, säger Thomas Hedner, professor och överläkare vid Sahlgrenska Universitetssjukhuset i Göteborg.
För varje två kilos övervikt går blodtrycket upp en enhet. När kilona minskar blir effekten den omvända.
Cirka 1,8 miljoner svenskar lider av högt blodtryck – hälften vet inte om det. De flesta får heller inga symptom.
– Därför är det viktigt att gå och kontrollera blodtrycket, särskilt för de som är över 50 år. Har man högt blodtryck, hjärtinfarkter, slaganfall eller diabetes i familjen bör man kolla det tidigare, säger Thomas Hedner.
– Mer än hälften av alla slaganfall orsakas av för högt blodtryck.
Karin Koraca, som fyller 36 år i dag, diagnostiserades med högt blodtryck för 20 år sedan. Av en ren slump.
På omvårdnadsutbildningen gjorde de blivande undersköterskorna blodtrycksmätningar på varandra. Karins var 230/140.
– När vi konstaterade att det inte var apparaterna det var fel på kördes jag till akuten, säger hon.
Men det var för svårt att ta in tonårstankarna: ”Vadå högt blodtryck, jag mår ju bra”, säger Karin.
När allvaret sjönk in förändrades livet.
– Vi som lever med den här sjukdomen har ett stort egenansvar.
Mediciner i all ära, säger Karin, men de har inte kunnat sänka hennes blodtryck på egen hand.
Det har perioder med lite träning och dålig mat visat.
– När jag missköter mig höjs mitt blodtryck direkt. Det räcker inte bara med ett piller, det är en kombination, säger hon.
En ny studie visar att det är envishet som leder till viktnedgång.
Det viktiga är inte vilken diet du väljer – utan att du håller fast vid den. Det visar en stor bantningsstudie.
– Det spelar ingen roll vilken metod man följer. Man får välja det som passar ens egen smak. Alla dieter leder till samma låga viktnedgång på sikt, säger Martijn Katan, professor i hälsovetenskap, till DN.
Studien är gjord av amerikanska forskare, som följt mer än 800 överviktiga amerikaner under två år.
I snitt lyckades de gå ner tre–fyra kilo
Ett ägg till frukost kan hålla blodtrycket i schack, enligt en ny undersökning från Kanada.
Forskning visar att äggproteiner har liknande egenskaper som blodtryckssänkande mediciner.
Det är när äggen kommer i kontakt med magens enzymer som det goda proteinet bildas, skriver Daily Mail.
Tidigare har forskare menat att för många ägg leder till högt kolesterol och ökad risk för hjärt- och kärlsjukdomar. Men det uppfattas nu som helt felaktigt
به گزارش مهر ، این تاثیر حتی در مورد برخی از مواد مفید موجود در چای نیز صدق می کند.
محققان 16 نفر را که به اندازه 10 درصد از چای خود را با شیر مخلوط می کردند مورد بررسی قرار دادند. نتیجه اینکه تا دو ساعت بعد تاثیر انتی اکسیدانی چای از بین رفته بود. نتایج فوق در مورد تمشک و برخی از سبزیجات دارای برگ سبز نیز مشابه بود.
با توجه به اینکه آنتی اکسیدان موجود در میوه ها و سبزیجات تازه و سالم و همچنین موجود در چای سبز با جذب رادیکالهای آزاد مانع از بروز انواع سرطان می شود، مصرف توام شیر با اینگونه مواد با خنثی کردن این تاثیر امکان ابتلا به انواع سرطان و در عین حال برخی از بیماریهای مزمن مانند بیماریهای قلبی را افزایش می دهد.
حتی مشخص شده تاثیر کاکائوی محلول در شیر به اندازه تاثیر شکلات و شیر مجزا نیست.
آن را دومین تابستان عشق مینامیدند. بیست سال پیش از این، افراد جوان در همه جای دنیا تیشرتهایی میپوشیدند که عکس صورتهای خندان روی آنها بود و در تمام طول شبها به شادی و پایکوبی میپرداختند، آنها انرژی بیپایان خود را مدیون مولکولی بودند که MDMA نام داشت و مشتقات آن را همه به نام اکستازی یا روان گردان میشناختند. اکثر جوانان پر شور آن دوره، اکنون روان گردانها را ترک کردهاند و به دوران میانسالی وارد شدهاند. ولی آیا روان گردانها هم آنها را ترک کردهاند؟
اکنون زمان به اندازه کافی سپری شده است تا بتوان به پاسخی برای این سوال که آیا روان گردانها تاثیرات بلند مدت روی سلامتی دارند یا نه پاسخ گفت. بر پایه نتایج گستردهترین پژوهشی که تا کنون روی این امر انجام شده میتوان گفت که روان گردانها منجر به مشکلات کوچکی در حافظه و همچنین افسردگی خفیف میشوند، ولی این مسائل در دنیای واقعی به ندرت مشکل تلقی میشوند. اما پژوهشهای کوچکتری نیز انجام شدهاند که نشان دادهاند که بعضی افراد دچار مشکلات خیلی جدیتری شدهاند که شامل مواردی مانند ضعف دستگاه ایمنی و مشکلات بزرگتر در حافظه میشوند. در نتیجه میتوان گفت برای اکثر مردم روان گردانها به آن بدی که گفته میشد نبودهاند و آن اثرات مخرب دراز مدت وحشتناکی که همه در طول این سالها در انتظارش بودهاند را از خود نشان ندادهاند.
این تحقیق توسط شورای مشورتی اثرات استفاده از مخدرهای بریتانیا (ACMID) انجام شده است. این شورا یک نهاد مستقل است که به دولت بریتانیا در مورد سیاستهای مقابله با مواد مخدر مشاوره میدهد. توصیههای اصلی این گزارش این است که با توجه به موارد فوق و البته بخاطر تاثیرات مخرب مولکولهای ام دی ام ای بر افراد و همچنین جامعه، این مولکول از یک مخدر کلاس الف که در برگیرنده مخدرهایی همچون هروئین و کوکائین است، به کلاس ب که شامل موادی مانند شاهدانه میشود منتقل شود.
هیچ کس نمیگوید که روان گردانها بی خطر هستند: تاثیرات کوتاه مدت آن جای بحث ندارند. ام دی ام ای یک سم است، هر چند که زهر آن خیلی هم قدرت مند نیست ویک فرد متوسط باید 20 تا 30 قرص آن را بخورد تا به حال مرگ بیفتد. ولی گروه کوچکتری از مردم نیز وجود دارند که برای آنها حتی مقادیر کم آن نیز کشنده است. برای مثال، در انگلستان و ولز تقریبا نیم میلیون نفر در سال قرصهای روان گردان مصرف میکنند در حالی که تنها 30 نفر از آنها جان خود را از دست میدهند، که اکثر آنها نیز در اثر گرم شدن بیش از حد یا مسمومیت آب میمیرند.
ولی چیزی که تا پیش از این مشخص نبوده این بود که آیا استفاده از روان گردانها میتواند در دراز مدت منجر به مشکلات سلامتی شود یا نه و اگر این گونه است چه اندازهای از مصرف آن شما را در معرض این مخاطرات قرار میدهد.
در آزمایش این مواد روی حیوانات، مشخص شد که کاربرد آن به تخریب دائمی سیستم سروتونین در مغز منجر میشود، که بر قدرت ادراک و خلق و خوی آنها اثر خواهد گذاشت. تصویر برداری از مغز انسانهایی که در گذشته از این قرصها استفاده کردهاند اثرات مشابهی را روی مغز آنها آشکار کرده است، ولی اکنون سوال اینجاست که تا چه اندازه از این تخریب ناشی از مصرف روان گردانها بوده و چه میزان آن در اثر دیگر عوامل و مسائل زندگی واقعی اتفاق افتاده است.
ACMID گزارش خود را تا حد زیادی بر پایه پژوهشی بنا نهاده است که به سفارش این کمیسیون و توسط گابریل راجرز و روت گارساید از دانشگاه علوم پزشکی پنینسولا انجام شده است. این دانشگاه در اکستر در بریتانیا واقع است.
آنها تمام پژوهشها در زمینه روان گردانها در سراسر دنیا را در کنار هم قرار دادند و تلاش کردند که وضعیت سلامتی افرادی را که در گذشته از این قرصها مصرف میکردند مورد بررسی قرار دهند، و اطلاعات 110 پژوهشی را که تا کنون به اثرات بلند مدت روان گردانها پرداختهاند دوباره بررسی کردند.
آنان دریافتند که افرادی که در گذشته حتی به مقدار کم از این قرصها استفاده کرده بودند در مقایسه با دیگران در تستهای هوش نتایج ضعیفتری داشتهاند، این تستها عملکرد ذهنی و به خصوص حافظه، توجه و عملکردهای اجرایی را که شامل تصمیم گیری و برنامهریزی میشود را اندازهگیری میکنند.
بیشترین تاثیرات این قرصها روی حافظه و به خصوص روی حافظه زبانی و کاری دیده شده است. در حالی که توانایی برنامهریزی تا حدی تحت تاثیر این مواد واقع شده است، دیگر جنبههای عملکردهای اجرایی با مشکلی مواجه نشدهاند.
در مورد افسردگی نیز اوضاع به همین ترتیب است و به گفته راجرز «اثرات کوچک قابل اندازه گیری دیده شدهاند».
این اثرات فقط در مصرف کنندگان کنونی مشاهده نمیشوند بلکه کسانی که در گذشته مبادرت به مصرف این قرصها کردهاند و دست کم شش ماه از زمان ترک مصرف این قرصها در آنها میگذرد نیز با این مشکلات روبرو شدهاند که این خود نشان از اثرات بلند مدت این قرصها دارد. عجیب این جاست که هیچ ارتباطی بین میزان مصرف و شدت مشکلات هوشیاری دیده نمیشود، که از این مساله چنین بر میآید که حتی مصرف خیلی کم این قرصها نیز موجب این مشکلات خواهد شد.
و به این مشکلات باید ظاهر افسرده نسل گذشته مصرف کنندگان قرصها را نیز اضافه کرد، که شامل کسانی که سالهاست که مصرف روان گردانها را ترک کردهاند نیز میگردد. ولی راجرز خیلی با این نتیجه موافق نیست و اعتقاد دارد که تفاوتهای کوچک در تحقیقات آزمایشگاهی الزاما به معنی بروز مشکل در دنیای واقعی نیستند. وی میگوید «این نتایج به لحاظ آماری مهم هستند، ولی این که از نظر بالینی نیز با اهمیت باشند مسئله دیگری است».
برای مثال شواهد کمی وجود دارد که مردم در حال حاضر با مشکلات حافظه و تمرکز که در آزمایشگاهها مشاهده شدهاند روبرو شده باشند. او میگوید «این مسائل مهم به نظر نمیرسند و معلوم نیست که تاثیر چندانی روی عملکرد روزانه مصرف کنندگان سابق گذاشته باشند».
در این زمان، نسل قبلی افرادی که از قرصهای روان گردان استفاده میکردند و اکنون در سنین میانسالی قرار دارند، در تستهای افسردگی، به طور میانگین در مرزهای سطح نرمال قرار دارند. به رغم اینکه آنها امتیازات کمتری از کسانی که از این قرصها استفاده نمیکردند کسب میکنند، این امتیازات آنقدر بد نیستند که از سوی پزشکان، بیماری تلقی شوند. راجرز در این رابطه میگوید: «هیچ نشانهای از این که آنها از عملکرد عادی فاصله میگیرند وجود ندارد».
او همچنین هشدار میدهد که باید با احتیاط با نتایج این پژوهشها برخورد کرد چرا که اکثر پژوهشها بر پایه گزارشهای فردی افراد داوطلب به شرکت در آزمایشات در مورد اثرات روان گردانها بنا نهاده شده، حال آنکه در اکثر این موارد، قرصها با دیگر مخدرها و الکل ترکیب شده بودند. این عوامل گیج کننده فهمیدن این را که کدام یک نمونه معرف است، میزان استفاده گزارش شده افراد چقدر با میزانی که واقعا مصرف کردهاند ارتباط دارد و این که کدام تاثیر واقعا ناشی از مولکول ام دی ام ای است را غیر ممکن میسازد.
خانم وال کرسن روان دارو شناس از کالج دانشگاهی لندن میگوید که تحلیل راجرز در مورد «بهترین چیزی است که شما میتوانید از یک مخلوط درهم و برهم بدست بیاورید». او نیز با این نتیجه گیری که در مورد میانگین مردم شواهدی از هیچ تاثیر قابل مشاهدیای بر زندگی روزمره وجود ندارد موافق است.
دیگران اما چندان با این نظر موافق نیستند. اندرو پاروت از دانشگاه سوانسی در انگلستان که از میانه دهه 1990 روی سلامتی مصرف کنندگاه قرصهای روان گردان تحقیق میکند میگوید: «ما مصرف کنندگانی را میبینیم که مقادیر خیلی زیادی را مصرف کردهاند و دچار مشکلات خیلی شدیدی شدهاند». این مشکلات به گفته او شامل مواردی مانند دشواریهای حافظه، اختلالات خواب، افسردگی، دستگاه ایمنی تضعیف شده بدن و مشکلات قوای جنسی میشوند.
او بر مبنای پژوهشهایی که انجام داده عقیده دارد که تقریبا هر کسی که در مجموع 20 قرص یا بیشتر را مصرف کرده باشد، مشکلاتی در زندگی روزمرهاش خواهد داشت. او میگوید: «همه آنها به تنهایی مشکلات کوچکی هستند، ولی در کل شما با کسی روبرو خواهید بود که سطح سلامتی او در حدی که انتظارش را دارید، نیست».
راجرز اذعان دارد که بخاطر این که او «میانگین» یک جامعه آماری بسیار بزرگ از مصرف کنندگان مواد روان گردان را در نظر گرفته است، تحلیل او احتمالا بعضی از اثراتی را که پاروت به آن اشاره کرده حذف کرده است و دلیل آن هم این است که در درصد کمی از مصرف کنندگان رخ داده است.
پاروت در ادامه روان گردانها را مخدر «ورودی» مینامد. «اکثر مصرف کنندگان سابق اکنون به اعتیاد شدید به الکل، تنباکو و شاهدانه دچار شدهاند. هنگامی که شما روان گردان را کنار میگذارید به دنبال مخدرهای قویتر میگردید. مصرف روان گردان عموما به گرایش به سمت مخدرهای قویتر و زیانبارتر منجر میشود».
ولی به رغم این مساله، نتایج اولین پژوهشهای «آینده نگرانه» امیدوار کنندهتر هستند. این پژوهشها گروهی از افراد را در طول سالیان متمادی مورد بررسی قرار میدهند و تاثیرات روان گردانها را که در طول زمان آشکار میشوند مورد مطالعه قرار میدهند. قطعا این تحقیقات قابل اعتماد ترند تا پژوهشهای «گذشته نگرانه» چون آنها به حافظه مردم وابسته نیستند تا به محققین بگویند که در گذشته چه کردهاند و چه چیزی مصرف کردهاند.
در سال 2002 یک گروه در هلند 188 جوان را به کار گرفتند که هیچ گاه قرصهای روان گردان استعمال نکرده بودند ولی این احتمال میرفت که در آینده از این قرصها استفاده کنند. هنگامی که آنها بعد از گذشت 3 سال، دوباره از اعضای این گروه تست هوش گرفتند، 58 نفر گفتند که در طول این سه سال دست کم یک بار از این قرصها استفاده کرده بودند، که این به پژوهشگران این شانس را داد که بتوانند عملکرد گروه معرف را با گروه شاهد، قبل و بعد از مصرف روان گردان مقایسه کنند.
آنها دریافتند که در تمام آزمایشها به جز حافظه کلامی (به یاد آوردن کلمات و معانی آنها)، مصرف کنندگان روان گردانها به همان خوبی قبل از مصرف قرص بودند، و به خوبی کسانی که از قرصها استفاده نکرده بودند. نتیجه این تحقیق با پژوهشهایراجرز مطابقت داشت: چون تاثیرات کم بودند (به طور میانگین یک تفاوت در یک چهارم یک کلمه روی یک نمونه 15 کلمهای)، تاثیر آن بر دنیای واقعی در حد قابل مشاهدهای نیست. عکس برداری مغزی به رغم وجود نشانههایی از تخریب بافت سفید و رگهای خونی، تغییری را در سیستم سروتونین نشان نداد. تاثیرات عملی این مواد هنوز کاملا شناخته شده نیست.
راجرز هشدار میدهد که خیلی زود است که بگوییم روان گردانها در دراز مدت تاثیر مخربی ندارند، دست کم به این دلیل که ممکن است تاثیرات آنها هنوز زمان کافی برای نشان دادن خود نیافته باشند. «این احتمال وجود دارد که روان گردانها بعدا اثرات وحشتناک خود را نشان دهند. این را تنها زمان مشخص خواهد کرد.»
نیوساینتیست، 11 فوریه 2009- ترجمه: مجید جویا
http://www.newscientist.com/article/mg20126954.500-ecstasys-longterm-effects-revealed.html?full=true
در حال حاضر بیش از 80 درصد اعمال جراحی کرونری قلب باز با پمپ انجام میشود و علاوه بر این، 95 درصد جراحیهای بیماریهای وراثتی اطفال نیز از طریق پمپ انجام میگیرد. با توجه به کاهش سن بیماریهای قلبی در کشور و انجام سالانه بیش از 30 تا 40هزار جراحی قلب در کشور، گسترش و ایجاد زمینهای مناسب برای درمان این گروه از بیماران بسیار ضروری خواهد بود.
گسترش اعمال جراحی قلب در کشور نیز تنها به گسترش گروه جراح محدود نخواهد شد، بلکه هرگونه اقدامات انجام شده در این راستا باید بتواند زیرمجموعههای جراحی قلب اعم از پرستاری قلب، بیهوشی و پرفیوژن را که در ارتباط مستقیم با جراح هستند، تحت پوشش خود قرار دهد.
به گفته دکتر اسماعیل اصدقپور، عضو هیاتمدیره انجمن جراحان قلب و دبیر اجرایی کنگره، رشته پرفیوژن یا گردش خون خارج از بدنی شاخهای خارج از طب است که ارتباط صددرصد و هماهنگ با جراحی قلب دارد. در حقیقت اعمال جراحی قلب فقط در مراکز مجهز به دستگاههای گردش خون خارج از بدنی یا قلب و ریه مصنوعی امکانپذیر است. افرادی که با دستگاههای گردش خون خارج از بدنی کار میکنند، پمپیست یا پرفیوژنیست هستند.
تقریبا جز تعداد کمی از اعمال جراحی بسته اطفال، دیگر اعمال جراحی قلب اطفال یا وراثتی اطفال با استفاده از دستگاه پمپ قلب و ریه مصنوعی انجام میشوند و در درمان بیماریهای دریچهای قلب بزرگسالان و بیش از 70 تا 80 درصد اعمال جراحی کرونری وجود پمپ قلب و ریه مصنوعی ضروری خواهد بود. پس از تشخیص بیماریهای قلبی به وسیله کاردیولوژیست یا متخصص قلب اطفال و بزرگسالان، بیمار برای درمان به جراح ارجاع میشود.
در اتاق عمل، تیم جراحی متشکل از حراج قلب، کمکجراح و تکنیسین اتاق عمل و همچنین کمکجراحانی که ورید از پای بیمار جدا میکنند یک ضلع مثلث هستند، در ضلع دیگر این مثلث گروه بیهوشی شامل متخصص بیهوشی قلب و تکنیسینهای بیهوشی قرار میگیرند.
این در حالی است که گروه پرفیوژن یا کارشناسی که دورههای مخصوص قلب و ریه مصنوعی را گذراندهاند در ضلع سوم این مثلث قرار میگیرند که هدایت و کنترل دستگاه گردش خونی خارج از بدنی را به عهده میگیرند.
همزمان با عمل جراحی این گروه باید دستگاه قلب و ریه را آماده و تجهیز کنند. زمانیکه جراح شروع به عمل جراحی میکند، این دستگاه آماده میشود. با توجه به اینکه عمل جراحی دریچه قلب یا بسیاری از اعمال جراحی قلب اطفال و همچنین اعمال جراحی قلب باز با تحرک قلب امکانپذیر نیست، حتما باید ایست قلبی داده شود و گردش خون از مدار بدن خارج گردد و تحت کنترل این دستگاه قرار گیرد.
زمانی که گردش خون بیمار به دستگاه قلب و ریه مصنوعی وصل میشود، ریه و قلب از مدار خارج و همه متغیرهایی که با گردش خون و عملکرد ریه سروکار دارند به وسیله این دستگاه تنظیم میشود.
این دستگاه نیز خود شامل قسمتهای مختلفی است. افرادی که با این دستگاه کار میکنند باید نسبت به فیزیولوژی قلب و ریه، کلیه، خون، گردش خون، ساختمان رگهای بدن و همچنین پاسخ بدن نسبت به عوامل خارجی آگاهی کافی داشته باشند.
در کشورهای اروپایی و آمریکایی تحصیلات آکادمیک و دورههای آموزشی خاصی برای این گروه از افراد وجود دارد، اما متاسفانه در ایران شناخت کاملی از این رشته وجود نداشته و پیش از انقلاب این کار بیشتر به صورت تجربی انجام میشده است اما در دهه گذشته زمینه مناسبی برای آموزش کارشناسان پرستاری، بیهوشی و اتاق عمل فراهم شده است. این افراد پس از گذراندن دورههای آموزشی 5/1 تا 2 ساله در این رشته مدرک پرفیوژن میگیرند.
اگرچه این گروه مسوولیت بسیار مهمی به عهده دارند و پا به پای جراح در اتاق عمل به درمان بیمار کمک میکنند، این مهم برای جامعهشناخته شده نیست. کوچکترین بیاحتیاطی، کمتوجهی یا ناآگاهی نسبت به دستگاه گردش خون خارج از بدنی، منجر به ایجاد عوارض وخیم و جبرانناپذیری در سلامت بیمار خواهد شد.
به گفته اصدقپور، علیرغم اینکه پرفیوژنیستها، در مرکز آموزشی درمانی مانند مرکز قلب شهید رجایی، شریعتی و بیمارستان امام خمینی دورههایی را طی میکنند، اما پست سازمانی یا جایگاه شغلی خاصی برای آنها در وزارت بهداشت تعریف نشده و متاسفانه رشتهای به این عنوان به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی نرسیده است.
از چند سال پیش انجمن پرفیوژن تشکیل شده است که از انجمن جراحان قلب جدا نخواهد ماند، چرا که جراحی قلب بدون حضور پرفیوژنیستها امکانپذیر نیست.
امروزه فناوریهای جدید بدون حضور نیروهای انسانی متخصص ارزشی ندارد و به همین سبب داشتن تحصیلات آکادمیک برای پرفیوژنیستها اهمیت بسیار زیادی دارد.
جالب است بدانید اگرچه در جراحی قلب، حفظ حیات بیمار به عهده پرفیوژنیست است، اما بیش از 95 درصد افرادی که تحت عمل جراحی قلب باز قرار گرفتهاند، اصلا هیچ آشنایی نسبت به این افراد ندارند و فقط حراج را میشناسند. وقتی جراحی آغاز و ایست قلبی داده میشود، این گروه با بررسی متغیرهای موجود در خون و همچنین افزودن ترکیبات مورد نیاز، گردش خون بیمار را در این زمان ثابت نگاه میدارند.
دستگاهی به نام مبدل حرارتی به ماشین قلب و ریه مصنوعی وصل میشود که با توجه به نیاز بیمار، درجه حرارت بدن او را تا حد امکان کاهش میدهد تا آسیب کمتری به قلب برسد.
انجام سالانه بیش از 30 تا 40هزار جراحی قلب درکشور،گسترش و ایجاد زمینهای مناسب برای درمان این گروه از بیمارانرا ضروری کرده است
در این شرایط درجه حرارت از 37 درجه به حدود 18 تا 20 درجه سانتیگراد میرسد و بنابراین حضور حداقل 2 پرفیوژنیست در اتاق عمل الزامی خواهد بود.
اگر چه امروزه انجام عمل جراحی قلب در حال تپش نیز مورد توجه قرار گرفته است، اما همچنان 80 درصد عملهای جراحی کرونری از طریق پمپ قلب و ریه مصنوعی انجام میشود.
بر این اساس لازم است رشته پرفیوژن به شکل آکادمیک در کل کشور گسترش یابد تا با آموزش نیروهای انسانی بتوان با عوارض کمتری جراحیهای قلب را در کل کشور انجام داد.
نبض حیات بیماران در دست پرفیوژنیستها
به گفته علی بروجردی، عضو هیات مدیره انجمن پرفیوژنیستهای ایران و رئیس سیستم انفورماتیک انجمن، از آنجاییکه پرفیوژنیست باید زمینه کاملا ثابتی رابرای جراح فراهم کند، میتوان گفت در اعمال جراحی قلب، حیات بیمار به عهده پرفیوژنیستهاست.
اگر چه در سالهای اخیر، در زمینه ایجاد روشهای تحقیقی پرفیوژن اقدامات موثری انجام شده، اما همچنان زمینهای برای ظهور آن فراهم نشده است و علیرغم همه کمبودهای موجود در این زمینه، در کشور ما نیز پرفیوژنیستها همگام با کشورهای اروپایی و آمریکایی در حال حرکت هستند.
کنگره برگزار شده از عملکرد قابل قبول و رضایتبخشی برخوردار بود. بیش از 100 درصد پرفیوژنیستهای ایران در این کنگره ثبت نام کردند که بیش از 85 درصد آنها شرکت موثر و فعالی داشته و مقالات بسیار پیشرفتهای را از نظر علمی ارائه کردند. حضور پزشکان جراح قلب و متخصصان بیهوشی در کنگره پرفیوژن نیز نقش بسیار مهمی در افزایش بار علمی این کنگره داشته است.
اگرچه این کنگره با هدف ارتقای سطح علمی شرکتکنندگان و آشنایی با یافتههای علمی جدید در زمینه پرفیوژن برگزار شد، اما بدون تردید میتوان از تجربیات به دست آمده در این کنگره که برای نخستین بار در ایران برگزار شد به منظور ایجاد زمینه مناسبی برای هر چه پربارتر شدن کنگرههای بعدی، استفاه کرد.
با استفاده از راهکارهای موثر، نقش پرفیوژنیستها در اتاق عمل که تاکنون کمتر مورد توجه بوده است به آگاهی عموم رسید تا ماهیت این گروه از افراد متخصص که پیش از این برای بیماران ناشناخته بوده است بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد.
پرفیوژن آکادمیک میشود
به گفته حمیدرضا دربان ، متخصص ماشینهای قلب و ریه (پرفیوژن)، استادان دانشگاهی در آمریکا که به دعوت انجمن پرفیوژنیستهای ایران برای ایراد سخنرانی و برگزاری کارگاههای آموزشی همراه 2 همکار دیگر از امارات عربی متحده و عربستانسعودی در این کنگره شرکت داشتند این کنگره در ده دوازده سال گذشته در مقایسه با کنگرههایی که در زمینه قلب و عروق برگزار شده یکی از پربارترین کنگرهها بوده که مستقیم زیر نظر انجمن پرفیوژن ایران و تحت حمایت انجمن جراحان قلب و استادان این رشته برگزار شده است.
یکی از مهمترین ویژگیهای این کنگره کیفیت بسیار خوب مقالات ارائه شده بود که میتواند نقش مهمی در پیشرفت این علم از نظر آکادمیک در کشور داشته باشد. متاسفانه در این زمینه نهتنها در ایران بلکه در سطح خاورمیانه نیز یک رشته آکادمیک ثبت شده در سطح دانشگاهی وجود ندارد.
دربان که در حال حاضر مدیریت اجرای برنامه آکادمیک پرفیوژن در مرکز ملک فیصل عربستانسعودی را به عهده دارد خاطرنشان کرد که هیات مدیره انجمن پرفیوژنیستهای ایران در تلاشند در یکی از دانشگاههای کشور این رشته به عنوان یک رشته آکادمیک از زیرشاخههای پیراپزشکی قلب، دانشجو بپذیرد.
متخصصان رشتههای علوم پایه پزشکی، علوم آزمایشگاهی، پرستاری و... که هم تجربه کار کلینیکی داشتهاند و هم در ارتباط نزدیک با بیمار بودهاند مجاز به شرکت در این دوره آموزشی دو ساله خواهند بود. با توجه به این که در فاصله زمانی 2 تا 3 ساعته انجام عمل جراحی، تمام فیزیولوژی بدن تحت کنترل پرفیوژنیستها قرار میگیرد.
این افراد باید از توانایی علمی لازم از نظر فارماکولوژی، بیماریهای گوارشی، فیزیولوژی سیستم گردش خون و فیزیولوژی اسیدها و بازها برخوردار باشد. تنها یک سهلانگاری کوچک و تصمیمگیری نادرست منجر به صدمه خوردن در حین انجام عمل جراحی خواهد شد.
بسیاری از جراحان قلب بر این باورند که خطرناک بودن و طبیعت کار پرفیوژنیستها معادل کاری است که مسوولان برج مراقبت در کنترل خطوط هوایی به عهده دارند و تنها یک اشتباه کوچک و جزیی منجر به مرگ افراد خواهد شد.
خوشبختانه در ایران حدود 200 پرفیوژنیست با تیم جراحی قلب و عروق همکاری میکنند که پیشرفت آنها و تبادل اطلاعات علمی در مجامع داخلی و خارجی مستلزم برخورداری از حمایتهای انجمن خواهد بود.
فرانک فراهانیجم
دانش پژوهان دانشگاه میشیگان در مطالعه گسترده خود متوجه شدند وجود رستوران های فست فود در نزدیکی محل زندگی افراد و دسترسی آسان به این رستوران ها یکی از عوامل زمینه ساز سکته های مغزی نوع ایسکمیک است که با نقص در خونرسانی عروق مغز مشخص می شود.
بر اساس نتیجه این تحقیق ، خطر ابتلا به سکته مغزی به ازای وجود هر یک رستوران فست فود در نزدیکی محل زندگی افراد یک درصد افزایش می یابد.
سکته مغزی سومین علت شایع مرگ و معلولیت در جهان است.
نوشیدن آب سرد با غذا مضر است
بررسیها نشان داده نوشیدن آب سرد با غذا میتواند موجب بروز بیماریهای قلبی و گوارشی شود.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از پایگاه اینترنتی شینهوا، محققان چینی اعلام کرده اند مصرف آب یا نوشیدنی گرم با غذا به مراتب بیضررتر است. نوشیدن آب سرد با غذا یا بلافاصله بعد از غذا میتواند چربی موجود در آن را تبدیل به تودههای سفتی کند که شبیه حالت منجمد است.
این عمل فرآیند هضم غذا را کند کرده و نیز زمانی که با اسید معده ترکیب میشود تجزیه و به سرعت توسط روده جذب میشود؛ حتی سریعتر از غذای جامد.
از طرفی چربی موجود در غذا که به واسطه مصرف آب سرد سفت تر شده سطح روده را میپوشاند و مانع تماس مستقیم و موثر پرزهای روده با غذا شده و به تدریج بخشی از غذا در جدار روده باقی میماند که همین امر میتواند موجب بروز تودههای انسدادی و حتی سرطانی در برخی افراد شود.
آزمایش کامل خون، همان آزمایش معروفی است که تعداد سلولهای اصلی خون طی آن اندازهگیری میشود.
آزمایش خون یا CBC یا complete blood count به معنای «شمارش کامل خون» ، یکی از ابتداییترین و در عین حال اصلیترین آزمایشاتی است که میتواند زمینه تشخیص بسیاری از بیماریها را فراهم آورد و از همه مهم تر، بیانگر شرایط کلی و حیاتی بدن است.
برای آشنایی بیشتر با اجزای این آزمایش و فهمیدن اینکه معنی آن چند حرف انگلیسی مثل RBC یا HCT با اعدادی که روبهرویشان نوشته میشود چیست، میتوانید مطالب زیر را دنبال کنید.
RBC یا(Red blood cell )
RBC مخفف سلول قرمز خون است. این سلولهای قرمز خون یا همان گلبولهای قرمز، در واقع اصلیترین قسمت خون و عامل رنگ قرمز آن هستند. خود این رنگ قرمز به دلیل وجود مادهای به نام هموگلوبین است که به گلبول قرمز کمک میکند تا اصلیترین وظیفه خود یعنی حمل و نقل اکسیژن و دیاکسیدکربن را انجام دهد.
به طور خلاصه، گلبولهای قرمز، اکسیژن را از ریه به بقیه سلولهای بدن حمل می کنند.
مقادیر طبیعی : بین 4/7 تا 6/1 میلیون در هر میکرو لیتر خون است. این عدد برای خانمها مقداری کمتر و در کودکان مقداری بیشتر است.
خونریزیهای دستگاه گوارش مثل خونریزی معده یا روده، خونریزی از محل زخم، سوءتغذیه، کمبود آهن یا کمبود ویتامین B12 ، شکستن سلولهای خونی یا همولیز آنها در اثر بعضی بیماریهای خاص مثل فاویسم، بعضی مشکلات ژنتیکی مثل گلبولهای قرمز داسی شکل ، مشکلات مغز استخوان ، بیماری های کلیوی ، بیماریهای مزمن، تومورهای سرطانی و بیماریهای روماتویید (التهاب مفاصل).
چه چیزهایی باعث افزایش RBC میشود؟
مقدار بالای گلبول قرمز میتواند نشاندهنده ظرفیت بالای حمل اکسیژن باشد. در بعضی از ورزشکاران و همچنین هنگام زندگی در ارتفاعات به خاطر کمبود اکسیژن هوا ، RBC افزایش می یابد.
بیماریهای ریوی یا کلا هر نوع بیماری که هیپوکسی مزمن (کمبود اکسیژن طولانی مدت در بدن) ایجاد میکند، مثل بیماری قلبی مادرزادی ، باعث تولید بیشتر RBC میشوند.
نکته:
- به طور طبیعی، گلبول قرمز بعد از تولید در مغز استخوان، 120 روز در خون زندگی میکند و در آخر عمر خود خرد میشود و به عناصر سازندهاش تبدیل میشود.
- مقدار RBC در طی بارداری به طور طبیعی کمی کمتر نشان داده میشود، چون حجم قسمت مایع خون افزایش پیدا می کند.
- عدد RBC در واقع مقدار دقیق گلبولهای قرمز در 1میلیلیتر خون است.
- بسته به آزمایشگاه و نوع کیت مورد استفاده، ممکن است مقیاس شمارش این سلول فرق کند.
- خوردن داروهایی مثل کلرامفنیکل هم باعث کاهش RBC میشود.
این سه حرف مخفف «سلولهای سفید خون» یا گلبولهای سفید هستند. اندازهگیری مقدار گلبولهای سفید خون، یکی از روشهای اصلی برای تعیین وجود عفونت در بدن است، چون این سلولها که جزو سیستم دفاعی بدن هستند، در بیماریهای عفونی و غیرعفونی واکنشهای مختلفی از خود نشان میدهند.
شمارش WBCها دو جزء دارد: یکی مقدار کلی گلبولهای سفید در یک میلیلیتر خون و دوم شمارش جزء به جزء این سلولها، چون گلبول های سفید خون، پنج نوع مختلف دارند که کم و زیاد شدن هر کدام از این انواع، معنی خاص خود را خواهد داشت(تصویر پایین).
کلمه «diff» که در جلوی CBC نوشته میشود، درخواست برای شمارش همین انواع مختلف گلبولسفید است.
مقادیر طبیعی : در بزرگسالان و بچههای بالاتر از 2 سال مقدار گلبولسفید بین 5 تا 10 هزار در هر میلیلیتر خون طبیعی است.
محدوده خطر: WBC کمتر از 2500 و بیشتر از 30000 نشاندهنده بیماریهایی هستند که میتوانند گاهی خطرناک باشند.
لکوپنی یا کاهش گلبولسفید به مقادیر کمتر از 4 هزار گفته میشود که معمولا در اثر نارسایی مغز استخوان، مسمومیت دارویی ، عفونت بسیار زیاد، سوءتغذیه، بیماریهای خودایمنی و ایدز به وجود میآید. در بسیاری از انواع نارساییهای مغز استخوان، مثلا بعد از شیمیدرمانی، رادیوتراپی و ... هم این مقدار کاهش مییابد.
افزایش گلبولسفید، لکوسیتوز نام دارد و به مقادیر بالاتر از 10هزار گفته میشود که به طور معمول نشاندهنده عفونت، التهاب، تخریب بافت بدن، لوسمی یا سرطان خون است.
ضربه و جراحت، استرس و تب هم مقدار WBC را افزایش میدهد.
نکته:
- عمل اصلی گلبولسفید مبارزه با عفونت و حذف عوامل خارجی و مزاحم از بدن است و در مواقع آلرژیها هم این سلولها مسئول بروز واکنش هستند.
- تغییر هر کدام از انواع WBC معنی خاص خود را دارد و ممکن است نشاندهنده عفونت با میکروب (مثل باکتری یا ویروس) و یا حتی استرس باشد.
- فعالیت شدید بدنی و ورزش سنگین هم برای مدتی باعث بالا رفتن تعداد WBC در خون میشود. بارداری و زایمان هم این مقدار را افزایش میدهند.
ادامه دارد...
دکتر سیداحسان بیکائی
هفته نامه سلامت
در برگههای آزمایش مختلف ممکن است به صورتهای مختلف HGB،Hg، یا Hgb نوشته شود. همه این ها مخفف کلمه هموگلوبین، یکی از عناصر اصلی تشکیل دهنده گلبول های قرمز است که با اکسیژن ترکیب می شود و آن را در خون حمل می کند.
این ماده که در آن آهن به کار رفته، جایگاههای مختلفی برای ترکیب با اکسیژن دارد. هموگلوبین در جایی که اکسیژن زیاد وجود دارد با آن ترکیب میشود و در محیط کم اکسیژن، آن را آزاد میکند.
اندازهگیری مقدارکلی هموگلوبین، به نوعی نشانهنده تعداد گلبولهای قرمز است.
مقادیر اصلی مقدار طبیعی : برای آقایان 14 تا 18 گرم در دسیلیتر و برای خانمها مقادیر 12 تا 16 گرم در دسیلیتر.
محدوده خطر: هموگلوبین زیر 5 و بالای 20 مقادیر خطرزا به حساب میآیند و حتما نیازمند رسیدگی فوری هستند.
چه چیزهایی باعث کاهش هموگلوبین میشود؟
همان دلایلی که باعث کاهش گلبولهای قرمز می شوند، با تخریب هموگلوبین، مقدار آن را هم کم می کنند. کمخونی، خونریزی شدید، سرطان، سوءتغذیه، بیماری لوپوس، بیماریهای کلیوی و بزرگی طحال باعث کاهش هموگلوبین میشوند. مصرف آنتیبیوتیکها، آسپیرین و ایندومتاسین و همچنین داروهای ضدسرطان هم مقدار هموگلوبین خون را کم میکنند.
چه چیزهایی باعث افزایش هموگلوبین میشود؟
مشکلات ریوی، سوختگی شدید، نارسایی مزمن ریه و از دست دادن زیاد آب بدن (دهیدراسیون) مقدار این ماده حیاتی را افزایش میدهند. داروهای جنتامایسین و متیلدوپا هم هموگلوبین را افزایش می دهند.
نکته:
- مقدار هموگلوبین در بارداری کاهش مییابد، چون با اینکه خونسازی کمی بیشتر شده است، اما حجم مایع بدن و خون بالا رفته و مقدار کلی هموگلوبین در هر دسیلیتر کاهش مییابد.
- زندگی در ارتفاعات هم به خاطر نیاز بیشتر بدن به اکسیژن و کمبود اکسیژن محیط، باعث تولید بیشتر هموگلوبین میشود.
- در طحال اغلب سلولهای پیر خون تخریب میشوند. بزرگ شدن طحال، یعنی تخریب بیشتر سلولها و به دنبال آن کاهش گلبول های قرمز و هموگلوبین رخ میدهد.
هماتوکریت یا HCT هم یکی از مقادیر اندازهگیری گلبول قرمز است. به طور کلی «هِم» (heme) به معنای آهن است و هر جا در هر کلمهای آمد، حتما آن کلمه ارتباطی با گلبول قرمز دارد.
هماتوکریت درصدی از حجم کل خون است که شامل گلبول های قرمز می باشد و با اندازهگیری قسمت قرمز رسوب خون در لوله آزمایش نسبت به کل ارتفاع خون اندازهگیری میشود.
به خاطر بیماریها و شرایط مختلفی که میتوانند اندازهگیری هموگلوبین و گلبول قرمز را با اشکال مواجه کنند، HCT هم اندازهگیری میشود تا به طور مستقیم نشاندهنده اندازه هموگلوبین و گلبول قرمز باشد. این عدد معمولا با درصد نشان داده میشود.
مقادیر طبیعی : 42 تا 52 درصد برای آقایان و 37 تا 47 درصد برای خانمها. در خانمهای باردار درصد بالاتر از 33 طبیعی است.
محدوده خطر : HCT بالاتر از 60 درصد و پایینتر از 15 درصد.
چه چیزهایی باعث کاهش آن میشود؟
تقریبا همان عواملی که باعث کاهش هموگلوبین و گلبول های قرمز خون می شوند. شرایطی مثل پرکاری تیروئید، سیروز کبدی، نارسایی مغز استخوان و میلوم مولتیپلMultiple) (myeloma نیز باعث کاهش هماتوکریت میشوند.
چه چیزهایی باعث افزایش آن میشود؟
سوختگی، اسهال شدید، بیماریهای انسدادی ریوی، از دست دادن زیاد آب بدن، تولید بیش از حد گلبول قرمز از عوامل افزایش دهنده ی HCT هستند.
نکته:
- بیماریهایی که باعث به وجود آمدن شکلهای غیرطبیعی گلبول قرمز میشوند (مثل بیماری گلبول قرمز داسیشکل) مقدار HCT را تغییر میدهند.
- وقتی مقدار گلبول سفید خیلی بالا باشد، بر مقدار HCT موثر است.
- در صورت طبیعی بودن اندازههای گلبول قرمز، مقدار هماتوکریت، سه برابر هموگلوبین است.
- هماتوکریت را نباید بلافاصله بعد از خونریزی شدید اندازهگیری کرد.
ادامه دارد...
دکتر سیداحسان بیکائی
هفته نامه سلامت
فرنوش صفویفر: زیاد شدن دغدغهها و استرسها در زندگی روزمره، باعث شده محققان به فکر انواع و اقسام روشهای مقابله با آن باشند. تازهترین تلاشها، توانسته است نقش یک ماده شیمیایی را به طور عملی در مقابله با استرس و شرایط ناگوار نشان دهد. این ماده، «نوروپپتید Y» یا به اختصار NPY نام دارد و مطالعه محققان دانشگاه ییل نقش آن را نشان داده است.
فرنوش صفویفر: برای ما عادی شده که بگوییم خوابش نمیبرد، چون افسرده است؛ اما تازهترین مطالعات نشان داده که بدخوابیدن، میتواند عامل ایجاد افسردگی و برخی اختلالات روانی دیگر باشد. به گزارش پایگاه اینترنتی نیوساینتیست، این مطالعات، حاصل تلاش گروهی از محققان در دانشگاه کالیفرنیاست؛ آنها میگویند بررسی بلندمدت بیش از هزار دانشجوی پزشکی نشان داده آنها که سابقه بدخوابی داشتهاند، تا 5 برابر بیشتر احتمال داشته که افسرده شوند و حتی در اثر این افسردگی دست به خودکشی بزنند. این در حالی است که مطالعات قبلی همین گروه نشان داده بود که احتمال ایجاد اختلال موسوم به بیشفعالی و کمتمرکزی در کودکانی که بد میخوابند نیز، تا 50 درصد بیشتر از همسنوسالهایشان بوده است.
فرنوش صفویفر: پای پرتقالهایی به اندازه طالبی، یا توتفرنگیهایی به اندازه گردو، به کشور ما هم باز شده است. اکثر ما این حس را داریم که میوههای سابق، گرچه تخم و تفاله بیشتر و اندازه کوچکتری داشتند، اما خوشمزه و دوستداشتنیتر بودند؛ حالا یکی از محققان آمریکایی هم، که سالها وقت خود را روی بررسی این حس گذاشته، نظر ما را تایید میکند.